زیر چتر آبی - Under the blue umbrella

زیر چتر آبی - Under the blue umbrella

فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی ... ما زنده به آنیم که آرام نگیریم *** موجیم که آسودگی ما عدم ماست
زیر چتر آبی - Under the blue umbrella

زیر چتر آبی - Under the blue umbrella

فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی ... ما زنده به آنیم که آرام نگیریم *** موجیم که آسودگی ما عدم ماست

کورتاژ سیاسی یا انقلاب؟!

 

کورتاژ سیاسی یا انقلاب؟!

===

بروز نا آرامی ها در چند کشور که این روزها اخبار آن در صدر مطالب خبرگزاری ها قرار دارد، بسیاری از ناظران را دچار بهت زدگی کرده و آنها را غافلگیر نموده است.

جریانات سیاسی در شرایط ثبات و بی ثباتی، رخدادهای غیرقابل پیش بینی را خلق می کنند و این موضوع که چگونه می توان طبیعی بودن و یا تصنعی بودن پدیده های سیاسی را تشخیص داد، ذهن هر اهل فکری را به خود جلب می کند.

در دهه های گذشته، تحولات سیاسی بسیاری در کشورهای مختلف روی داده و هر یک از آنها خروجی هایی را به دنبال داشته است اما با اندکی دقت می توان چنین نتیجه گرفت که ملت ها همیشه بازنده تحولات بودند و در مقابل زورمندان عالم از هر تحولی به نفع خود بهره جسته و برای خود منافع گسترده ای را تدارک دیده اند.

شاید این باور خوشایند شما خواننده عزیز نباشد که دنیا را یک گروه هوشمند و زیرک مدیریت می کنند و همه سروصداهای میان ممالک و ملتها ناشی از برنامه ریزی دقیق آنها است که ما در ظاهر آنها را طبیعی و تصادفی می انگاریم.

 در دهه های گذشته سردمداران قدرت جهانی، با بررسی همه جانبه بر اوضاع کشورها بویژه کشورهای جنوب، دریافتند که بواسطه تسلط گروهی اندک بر اکثریت جامعه و استیلای آنان بر منافع ملی و سوء مدیریت های ناشی از خودکامگی حاکمان، نارضایتی های عمومی به مرور افزایش می یابد و چون جناح حاکم هیچ اعتراضی را بر نمی تابد به ناچار دست به سرکوب و مخالفت خشونت آمیز خواهد زد و همین موضوع فعالیت جنبش های زیرزمینی را باعث شده و رفته رفته آثار تخریبی و متزلزل کننده پایه های قدرت حاکمان از سوی جنبش های مذکور از حالت پنهان به عرصه های آشکار کشانده می شوند.

در این هنگام مردم نیز به مبارزان علیه حکومت می پیوندند و دیری نمی پاید که حکومت را سرنگون کرده و حکومت مردمی را جایگزین آن می سازند.

حاصل این اقدام، کوتاه شدن دست های پیدا و پنهان استکبار جهانی و تسلط ملتها بر منافع ملی شان است که این موضوع هیچگاه باب طبع قدرتمداران جهان نبوده و نیست.

برای رفع این چالش، سرویس های اطلاعاتی و امنیتی حکومت های سلطه گر که ما از آنها به عنوان استکبار جهانی یاد می کنیم، دست به طراحی و اجرای عملیات ویژه و پیچیده ای می زنند و در این راه با در اختیار گرفتن کنترل اوضاع کشور بصورت نامحسوس، ابتکار عمل را بدست می گیرند و تغییر و تحولات مورد دلخواه خود را انجام می دهند.

در قدم نخست، پروپاگاندای گسترده ای انجام می دهند تا فرد وجیه المله ای را به عنوان آلترناتیو، در مقابل حاکم صاحب قدرت قرار دهند و آنگاه در جنبش های زیر زمینی رخنه می کنند و با استفاده از نفوذی های تربیت شده خود، مهندسی کلیه رفتارهای رهبران مخالف حکومت وقت را بدست می گیرند.

کنترل اجتماعات توسط سرویس های اطلاعاتی و بوسیله ابزار قدرتمند رسانه ای جریان می یابد و سیر تدریجی سقوط حکومت و جایگزینی حکومت به ظاهر مردمی یکی پس از دیگری رقم می خورد.

البته برای حفظ این باور که تحولات بوجود آمده ناشی از مخالفت ها و اعتراضات مردمی می باشد، جنگ های خیابانی و کشتارهای مردمی با حساسیت هرچه تمام تر، طراحی و اجرا می شود.

شخص وجیه المله که به صورت های مستقیم و غیر مستقیم آماده اجرای طرح های بعدی می شود بروی کار می آید و مردم به خاطر سقوط دیکتاتور حاکم و روی کار آمدن رهبر مورد دلخواهشان به خیابانها می ریزند و جشن و پایکوبی برپا می کنند.

حادثه در همین جا پایان نمی یابد؛

پسمانده های حکومت سرنگون شده به واسطه داشتن اطلاعات از چگونگی رخدادهای درونی و بیرونی، باید از بین بروند و یا به نحوی استحاله شده و به خدمت حکومت جدید در آیند.

دانستن زوایای پنهان این عملیات برای هر کسی می تواند جذاب و لذت بخش باشد.

در این هنگام ما شاهد سرنگونی رژیم سابق و روی کار آمدن حکومت مردمی هستیم که هر مقدار از حیث زمان به جلو گام بر می داریم منافع ابرقدرتها را محفوظ تر می بینیم.

کورتاژ سیاسی یعنی این!!!

واژه انقلاب، در فرهنگ سیاسی دارای معنای مشخصی است که با مراجعه به متون نوشته شده در فرهنگ های سیاسی موجود می توانید متوجه آن گردید و سپس وجه افتراق انقلاب و کورتاژ سیاسی را دریابید.

به دلیل برخی ملاحظات سیاسی اندکی باید احتیاط کرد و همه مسائل را نگفت.

شما با بررسی نوشته های بالا و حوادثی که در این روزها از چند کشور شاهد هستید، به سهولت می توانید به معانی واقعی انقلاب و کورتاژ سیاسی برسید.

نظرات 1 + ارسال نظر
لالومان یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:11

ولنتاین چیست؟ تاریخچه ولنتاین ، سپندارمذگان روز ولنتاین ایرانی
روز والنتاین (روز عشاق و یا روز عشق ورزی) مصادف با ۲۵ بهمن‌ماه (۱۴ فوریه) در بعضی فرهنگها روز ابراز عشق است.
این ابراز عشق معمولاً با فرستادن کارت والنتاین به صورت ناشناس انجام می‌شود. سابقهٔ تاریخی روز والنتاین به جشنی که به افتخار قدیس والنتاین در کلیساهای کاتولیک برگزار می‌شد، باز می‌گردد.
در سده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند.

کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (والنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام می‌شود…
بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان نهاد و نمادی می‌شود برای عشق!
.در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۳ روز پس از روز والنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشته است. سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌‌کردند. اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای والنتاین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود..
اکثر فرهنگ های دیرین دنیا ، یه روز در سال برای جشن ابراز عشق و علاقه دارن . ما ایرانی ها هم در فرهنگ زرتشتی ماه مهر رو داریم که مظهر مهربانی ایرانیان و ماه ابراز عشق هست که تو اون ماه روز هایی برای ابراز علاقه به اشخاص مختلف و مراسم متعدد جشن های مهربانی هست. تا حدی که مهربانی جزو عبادت های زرتشتیان یا اجداد ما بوده . تو فرهنگ زرتشتی یه روز دیگه هم هست که این روز (سپندارمزگان) یا (اسفندارمزگان) نام داشته .

فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان (روز عشق) به این صورت بوده که در ایران باستان هر ماه رو سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول (روز اهورا مزدا)، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی (بهترین راستی و پاکی) که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی (شاهی و فرمانروایی آرمانی) که خاص خداوند است و روز پنجم(سپندار مز) بوده است. سپندار مز لقب ملی زمینه. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشقه چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزه. زشت و زیبا رو به یک چشم می نگره و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می ده. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مزگان رو بعنوان نماد عشق می پنداشتند.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می شد، جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشته که در ماه مهر، (مهرگان) لقب می گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندار مز یا اسفندار مز نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مز نام داشت، جشنی با همین عنوان می گرفتند. یعنی پنجم اسفند روز جشن عشاق یا جشن سپندار مزگان هست

سپندار مزگان جشن زمین و گرامی داشت عشقه که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز زنان و دختران رو بر تخت شاهی می نشوندن ، به اونها هدیه می دادن و ازشون اطاعت می کردند این میشه حرمت واقعی زن- ببینین دین مهر یعنی چی!!


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد