(به تصویر صفحه مراجعه شود)
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
اقتدار شاعر به میزان احاطه او بر شرایط فردی و اجتماعی انسانهای جامعه معاصرش بستگی دارد.زمانی که اشعار«حافظ»،«مولوی»، «سعدی»و دیگر شاعران قرون گذشته را مرور میکنیم به وضوح نسبت به آنچه در زمان آنها میگذشته پی میبریم.
این خصلت طبیعی شاعران است که هر گاه بخواهند شعری را خلق کنند، عناصر اولیه آن را از ذهنی استخراج کنند که درگیر مسایل محیطی آنهاست.
خصوصیات روحی و روانی شاعر نیز در این میان بی تأثیر نیست چه بسا در یک زمان واحد و در شرایط مکانی مشابه، دیدگاههای دو شاعر به صورت فاحشی با هم متفاوت باشد،زیرا یکی از آسودگی خیال و آن یکی تحت فشارهایی خاص به فوران شعری برسد.و همین پیچیدگیهاست که پژوهش در شعر و شاعری را با دشواریهای خاص خود مواجه میسازد.
نقد،بررسی و تحلیل اشعار،منهای جنبههای فنی آن که بستگی مستقیم به میزان آگاهی فرد نسبت به حوزه ادبیات دارد،بیشتر متأثر از آمادگی روحی منتقد است،اینکه چه انگیزهای او را به وادی نقد کشانده باشد یا اینکه او اساسا به دنبال چیست؟
طرح موارد فوق و به ویژه پرسش اخیر مقدمهای بود بر نقد اشعار آقای«امیر علی مصدق»که در مجموعهای تحت عنوان«گزیده ادبیات معاصر»به شماره 85 در انتشارات نیستان به چاپ و نشر رسیده است.
در ابتدا اگر بخواهیم همچون طبیعت،برای مجموعه ایشان چهار فصل و برای هر فصلی هم ویژگی مناسبی را در نظر بگیریم بی شک تمام فصول اشعار او بهاری و آن ویژگی،حرارت و گرمایی ملایم و روح نواز است که از لابلای الفاظ و مفاهیم آن احساس میشود؛مثل این رباعی:
روحیه شاعر و مقابله آن با مشکلات روزمره زندگی،در عالم دیالکتیک به مانند«تز»و «آنتی تزی»است که در پایان کارزار ما بین دو جناح مذکور،ظهور«سنتزی»که در خور شأن شاعر باشد مورد انتظار مخاطب بوده،و امری لازم به نظر میرسد.
این معادله گویا در برخی از اشعار هویدا شده و محتوایی بس حائز اهمیت از خود بجا گذاشته که به یک نمونه از آن که در قالب غزل جلوه نموده، اشاره میشود:
دیگر ویژگی مشهود این مجموعه،روح جستجوگر ایشان است که این خصوصیت در رباعیها و دوبیتیها بیش از غزلها یافت میشود چنان که در این دو بیتی خود،به آن اشاره میکند:
و این جست و جو از جنس نیاز است،جستجوی هر آنچه که بتوان از وادی پاکیها آن را یافت؛رباعی:
و همچنین در این رباعی:
عشق و عرفان که معانی مختلفی از آن یافتهایم واژههایی هستند که تنها با انعکاس انوار الهی بر روح و جان انسانها متجلی شده و ظهور و ثبوت مییابد.
در طول تاریخ،انسانهای زیادی مدعی عشق و عاشقی شده و خود را صاحب عرفان میدانستند، اما بعدها همانان در عرصه عمل نشان دادند که نه عاشقند و نه عارف؛و تنها از عشق،هوس و از عرفان هم تنها دکان آن را نشان دادهاند، زیرا با معانی واقعی واژههای مذکور آشنا نبوده و نمیفهمیدند.
شاید به جرأت بتوان گفت:که پس از انسانهای آسمانی و الهی(پیامبران-ائمه و جانشینان آنها)این شعرا بودند که به جست و جوی معانی واقعی عشق و عرفان و معرفی آن به مخاطبان خود پرداختهاند،که با اندکی تحقیق و بررسی درخواهیم یافت که تا حدود زیادی نیز موفق بودند.
«امیر علی مصدق»به واسطه شناختی که از او دارم اتصال خوبی بین خود درونیاش با اشعار برآمده از آن ایجاد نموده و ما میتوانیم طلوع معانی واژههای مذکور را با ابیاتش حس کنیم:
رباعی:
***
رباعی:
***
***
دو بیتی
***
رباعی:
***
دو بیتی
***
آرزوی هر مسلمانی است که فرصت و امکان یافته تا حداقل یکبار به زیارت و طواف خانه خدا برود تا ضمن بجا آوردن این فریضه،از نتایج حیات بخش آن نیز بهرهمند گردد.حضور مستمر و تقریبا هر سالههای«مصدق»در مراسم عظیم حج باعث شده تا او این حضور روانی را دستمایه اشعار خود،و بخصوص چند دو بیتی و رباعی کند و در ضمن،مخاطبان خود را به مصداق وصف العیش، نصف العیش به وجد آورد:
***
و:
و:
همه ما به دفعات شنیدهایم که میگویند انسان به امید زنده است و شرط تداوم حیات انسانها، امیدواری به آیندهای است که سلامت زندگی آنها را تأمین و تضمین کرده و در همین راستا انگیزههایی را فراهم سازد.
زمانی که جوامع انسانی مورد هجوم عوامل طبیعی و غیر طبیعی محیط زیست خود قرار میگیرند،از اعماق وجود خویش امیدوارند تا نیرویی ما فوق همه قدرتهای مهاجم،ظهور یافته و در نتیجه برخورد قهر آمیز با نیروهای تهدید کننده، زندگی آنان را نجات دهد.
اکنون که جامعه بشری از سوی قدرتهای ضد ارزشی مورد تهاجم واقع شده و حیات مادی و معنوی انسانها را تهدید میکند،ظهور منجی از مصادیق امیدواری مردم جهت تداوم و استمرار زندگی آنان است که شیعیان حضرت علی(ع)در این وادی،انتظار حضرت مهدی(عج)را میکشند.
موارد فوق در اشعار «مصدق»نیز موجود است که با طبع ظریف و شیوایشان بدان پرداختهاند:
رباعی:
***
رباعی:
پس از مطالعه اشعار«مصدق»آنچه نگارنده را بیش از همه تحت تأثیر قرار داده و زبانم را به تحسین گشود،صراحت گفتار همراه با تواضع و فروتنی در برابر مخاطب است که بارزترین آنها غزلی به نام «عرضه مختصر»است که در قالب درد دل و جهت بیان آلام جامعه خود برای عالیترین مقام سیاسی کشور سروده است.
آنجا که(بر طبق اطلاع موثق در مراسم دیدار ادیبان و هنرمندان با رهبر)در حضور مقام معظم رهبری میایستد و چنین عرضه میدارد:
به راستی آیا چنین شاعرانی انقلابی با مدیحه سرایان شعر گو قابل مقایسهاند؟
البته مشاهده چنین خصوصیاتی از پیروان حضرت حسین بن علی(ع)جای هیچ تعجب و شگفتی نیست.
*اخلاص در واژهگزینی تقدمی است بر رعایت قواعد فنی شعر و این خصلت زمانی روی خواهد داد که سراینده شعر آنچنان در حالت سرمستی فرو رفته باشد که کوچکترین نگرانی در او نسبت به آرایش و نظم شعری پدید نیاید.
پس شایسته است در سالی که به نام آن آزاد مرد تاریخ(سال عزت و افتخار حسینی)مزین گشته، اشعاری را که«امیر علی مصدق»در وصف سالار شهیدان و اهل بیت سروده،با هم مرور نماییم:
و
و
و
و
اخلاص در واژه گزینی تقدمی است بر رعایت قواعد فنی شعر و این خصلت زمانی روی خواهد داد که سراینده شعر آنچنان در حالت سرمستی فرو رفته باشد که کوچکترین نگرانی در او نسبت به آرایش و نظم شعری پدید نیاید.
اینچنین حالتی هر چند در صورت استمرار و تبعیت گسترده باعث ورود لطمه بر اشعار فارسی خواهد شد اما عکس چنین وضعیتی نیز قابل تحمل نیست و علاوه بر آن به سختی میتوان معانیاش را باور کرد.
برخی از غزلهای«امیر علی مصدق»،مصداق موارد فوقاند.دل مشغولی او بر سر مغازله واقعی با معنی و روح شعری در پارهای موارد غفلتهای کوچکی از خود بر جا گذاشته و توان حقیقی خود را بیش از ظاهر بر باطن اشعار مصروف داشته است.
همانطور که ذکر شده این مسئله مربوط به چند غزل از نوزده غزل او میشود و آن هم در پارهای از ابیات.
دنیا محل گذر است و هر آمدنی را بی شک رفتنی خواهد بود.ره توشه این آمد و رفت چیست؟ اینکه مناظری را به تماشا بنشینیم و در وقت رفتن حسرت را با خود به ارمغان ببریم؟
حتی تصورش هم ملالآور میباشد زیرا تا زمانی که معرفت و شناخت،متاع گران این دنیای خاکی محسوب گردد،ره توشه این سرا نیز اگر از همان جنس باشد دلپذیر به نظر خواهد رسید:
دو بیتی:
***
رباعی:
***
رباعی:
در پایان امیدوارم که شاعر عزیز ما جناب آقای «مصدق»به آرزوی خویش نائل شده و شاهد آثار دیگری از او باشیم.
آنگونه که آرزوی خود را چنین بیان میکند:
دکتر میلاد محقق